سفارش تبلیغ
صبا ویژن


dosti


اونی که یار تو بود، اگه غمخوار تو بود، قلبش رو پس نمی داد دل به هر کس نمی داد، دل می گفت مقدسه عشق اون برام بسه ،از نگاش نفهمیدی که دروغه وهوسه، غصه خوردن نداره ،گریه کردن نداره، به یه قلب بی وفا دل سپردن نداره، آخر قصه چی شد، قلب اون مال کی شد اون که از تو پر گرفت چی می خواستی وچی شد، اونی که مال تو بود اگه لایق تو بود تورو تنها نمی ذاشت، با خودت جا نمی ذاشت... اونی که یار تو بود، اگه غمخوار تو بود، قلبش رو پس نمی داد دل به هر کس نمی داد

این مطلب را برای کسی نوشتم که دوستش دارم و دارم سوختنش را میبینم !
اون به عشقی دل بسته و دیوانه وار اونو دوست داره !!!!
میخواد اونم دوسش داشته باشه اما نمیشه!!!
دوست داشتن که یکطرفه نمیشه!!!
خدایا کمکش کن کمکش کن!!
خدایا خودت کمکش کن!!
شماهم براش دعا کنید سفره دلتون براش باز کنید ؟؟
خدایا نزار بیشتر ازاین بسوزه!!
خودت کمکش کن!!


نوشته شده در جمعه 89/6/5ساعت 8:27 صبح توسط mortezamohammadi نظرات ( ) | |

تا کجای قصه باید ز دلتنگی نوشت ،

تا به کی بازیچه بودن توی دست سرنوشت ،

 تا به کی با ضربه های درد باید رام شد ،

 یا فقط با گریه های بی قرار آرام شد ،

بهر دیدار محبت تا به کی در انتظار ،

خسته از این زندگی با غصه های بی شمار .


دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده

اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده

دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده

تنها مدارا می کنیم دنیا عجب جایی شده

هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم

آینده ی این خونه رو با شمع روشن میکنم

هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم

آینده ی این خونه رو با شمع روشن میکنم

 

در حسرت فردای تو تقویممو پر می کنم

هر روز این تنهایی رو فردا تصور میکنم

هم سنگ این روزای من حتی شبم تاریک نیست

اینجا به جز دوری تو چیزی به من نزدیک نیست

 

هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم

آینده ی این خونه رو با شمع روشن میکنم

هر شب تو رویای خودم آغوشتو تن میکنم

آینده ی این خونه رو با شمع روشن میکنم

 

دنیای این روزای من هم قد تن پوشم شده

اینقدر دورم از تو که دنیا فراموشم شده

دنیای این روزای من درگیر تنهایی شده

تنها مدارا می کنیم دنیا عجب جایی شده

 

 


نوشته شده در جمعه 89/6/5ساعت 8:27 صبح توسط mortezamohammadi نظرات ( ) | |


نوشته شده در جمعه 89/6/5ساعت 8:27 صبح توسط mortezamohammadi نظرات ( ) | |

غم این روزها 

دلم گرفته خیلی هم گرفته دلم می خواست داد بزنم

کاش اینجا نبودم

شده تا حالا کاخ تصوراتت در مورد یکی که عاشقشی  یکی یکی فرو بریزه

حس بدیه خیلی هم بد فکر نمی کردم به اینجا برسه به این نقطه

که دیگه حرفی نباشه تا بهش بگم فقط  فکر می کردم  همونی هستی که من همیشه منتظرش بودم ولی حالا

نه همه چیز عوض شده حالم خیلی  بد بی اون واقعا نفس کشیدن برام سخته

همیشه پای درددل کسایی می نشستم که به حال و روز الانم دچار شدن و تسلیشون می دادم

 ولی فکر نمی کردم من هم به این روز بیافتم

غم این روزهام بیشتر از همیشه شده خودمو تنهاتر از همیشه می بینم

یه مدت کوتاه بود که حس می کردم یکی پیشمه که دیگه از هیچی حتی نمی ترسم اما چه خیالی

باید چی کار کنم شروع کنم به فراموش کردنش

نه نمیشه

ولی باید دیگه عادت کنم به نبودنش

عادت ...همه چیز عادت میشه همه چیز

دلم گرفته راستی مراقب خودت باش نوبت دکتر یادت نره حتما برو

گل یخ عاشقانه دوست داشت شب بخیر

 

 


نوشته شده در جمعه 89/6/5ساعت 8:27 صبح توسط mortezamohammadi نظرات ( ) | |




وقتی کسی رو دوست داری حاضری جون فداش کنی


حاضری دنیا رو بدی فقط یک بار نگاهش کنی


به خاطرش داد بزنی به خاطرش دروغ بگی


رو همه چیز خط بکشی حتی رو برگه زندگی


وقتی کسی تو قلبته حاضری دنیا بد باشه


فقط اونی که عشقته عاشقی رو بلد باشه


قیده تمومه دنیا رو به خاطره اون میزنی


خیلی چیزا رو میشکنی تا دله اونو نشکنی


حاضری بگذری از دوستایه امروز و قدیم


اما صداشو بشنوی شب از میون دو تا سیم


حاضری قلبه تو باشه پیشه چشایه اون گرو


فقط خدا نکرده اون یک وقت بهت نگه برو


حاضری حرفه قانون رو ساده بزاری زیر پات


به حرفه اون گوش بدیو به حرفه قلبه با وفات


حاضری جونت رو بدی ، یه خار تویه دستشم نره


حتی یه ذره گردو خاک مبادا تو چشاش بره

 


 

وقتی کسی رو دوست داری حاضری جون فداش کنی


حاضری دنیا رو بدی فقط یک بار نگاهش کنی...



نوشته شده در جمعه 89/6/5ساعت 8:27 صبح توسط mortezamohammadi نظرات ( ) | |

هرچی آرزوی خوبه مال تو


هرچی که خاطره داریم مال من

 

اون روزای عاشقونه مال تو


این شبای بی قراری مال من

 

منم و حسرت با تو مـــا شدن


تویی و بدون من رها شدن

 

آخر غربت دنیاست مگه نه


اول دو راهی، آشنا شدن

 

تو نگاه آخر تو، آسمون خونه نشین بود


دلتو شکسته بودن، همه ی قصه همین بود

 

میتونستم با تو باشم مثل سایه مثل رویا


اما بیدارمو بی تو، مثه تو تنهای تنها

 

هرچی آرزوی خوبه مال تو


هرچی که خاطره داری مال من

 

اون روزای عاشقونه مال تو


این شبای بی قراری مال من...


نوشته شده در جمعه 89/6/5ساعت 8:27 صبح توسط mortezamohammadi نظرات ( ) | |

حس میکنم دیگه دوستم نداری، حس میکنم زیادی وجودم


چرابه این زودی ازم بریدی، من که گل سرسبد توبودم


حس میکنم تواین روزا نمیخوای، یه لحظه هم حتی منو ببینی


کاش میدونستم عشق دیروزمن، فردا که شدتو با کی همنشینی


دوستم نداری میدونم دوستم نداری، اماتو چشمات میخونم که بیقراری


خدا کنه که برگردی تو پیشم، بدون تو من دیوونه میشم


حس میکنم حضورمن کنارت، باعث دل خستگی توباشه


شاید سفررفتن من یه فصل، تازه ای از زندگی توباشه


حس میکنم بایداز اینجا برم، جایی که هیچکی راهشو بلدنیست


باید برم که قدرمو بدونی، یه مدتی تنها بمونی بدنیست


حس میکنم دیگه دوستم نداری، حس میکنم زیادی وجودم


چرابه این زودی ازم بریدی، من که گل سرسبد توبودم


دوستم نداری میدونم دوستم نداری


اما تو چشمات میخونم که بیقراری


خدا کنه که برگردی تو پیشم


بدون تو من دیوونه میشم. 


نوشته شده در جمعه 89/6/5ساعت 8:27 صبح توسط mortezamohammadi نظرات ( ) | |

تنهاترین عاشق منم که غم نشسته روتنم


تواین دیاربی کسیم ازتو دارم حرف میزنم


ستاره امید من تویی فقط توآسمون


عشقی بجز توندارم نگوبه من تنهانمون


نگونه طاقت ندارم,با دلم قرارمیزارم


تا ابد عاشقم,چشم انتظارم


نمیتونم احساسمو با کسی قسمت بکنم


به تلخی نبودنت باید که عادت بکنم


کی میتونه برای من،مثل تومهربون باشه


گلایه هامو بشونه برام یه همزبون باشه.


نوشته شده در جمعه 89/6/5ساعت 8:27 صبح توسط mortezamohammadi نظرات ( ) | |

 نمی دونم از کجا شروع کنم قصه تلخ سادگیمو

 
نمی دونم چرا قسمت میکنم روزهای خوب زندگیمو


چرا تو اول قصه همه دوستم دارن


وسط قصه میشه سر به سرم میذارن


تا می خواد قصه تموم بشه همه تنهام میذارن


می تونم مثل همه دورنگ باشم دل نبازم


می تونم مثل همه یک عشق بادی بسازم تا با یک نیش و زبون


بترکه و خراب بشه تا بیان جمعش کنن حباب دل سراب بشه


می تونم بازی کنم با عشق و احساس کسی


می تونم درست کنم ترس و دلواپسی


می تونم دروغ بگم تا خودمو شیرین کنم


می تونم پشت دل ها غایم بشم کمین کنم


ولی با این همه حرفها


باز مثل اونام یه دروغگو میشمو همیشه ورد زبونام


یه نفر پیدا بشه که بهم بگه


با چه تیری اونی که دوستش دارم شکار کنم


من باید از چی بفهمم چه کسی دوستم داره


                        تو دنیا اصلا عشق واقعی وجود داره؟

            


نوشته شده در جمعه 89/6/5ساعت 8:27 صبح توسط mortezamohammadi نظرات ( ) | |

امروز روزی است که دل ما آدماها بیی خود و بی جهت می شکند

نمی دانم تاوان چه چیز را پس می دهیم نمی دانم چرا عاشقی گناه است و دردآور


خدایا دوستم بدار و مرا رها مکن حتی لحظه ای

خدایا بد کرده ام و بد شده ام و بد هستم

چه کنم عرضه آدم شدن را ندارم  شاید هم آدم شده ام و با خوردن سیب از بهشتت بیرون افتاده ام

نمی دانم نمی دانم 

به خدائی خودت نمی دانم

به بزرگی خودت مرا از این منجلاب نجات بده

نجاتم بده

می دانم که خیلی بد شده ام

دیگر در این ماه هم که دست و پای شیطان در بند است فهمیدم که خودم عجب شیطانی شده ام

شیطانی که دست شیطان را هم بسته است

دلم شکسته بود اما نمی دانستم که دیگر با این دل به تاراج می روم و من  همان کسی  که دیروز در مقابل تو سجده می کرد امروز در مقابل شیطان سجده کرده است

خدایا منو ببخش

منو ببخش

منوببخش من ناخواسته وارد شدم اما می خوام که تو منو نجاتم بدی.دیگر گناه برایم شده مثه آب خوردن

مثه خنده های تلخم

مثه همه چی الا گناه

خدایا خدایا صدای من آلوده را می شنوی نکند دست و پای من هم در بند است؟/؟

آری هست در بند هوای نفسم

دربند غرورم اما گتاه من فقط عشق بود

به خاطر عشق تمام هستیم را از دست دادم نمی دانم که ارزشش را داشت

نمی دانم باز هم به خدایی خودت نمی دانم

نمی دانم

نمی دانم

دعایم کنید دعاکنید برای کسی که به حرمت درد سکوت کرد و گریست

...........................................



نوشته شده در جمعه 89/6/5ساعت 8:27 صبح توسط mortezamohammadi نظرات ( ) | |


:قالبساز: :بهاربیست: